گفت وگو با بهمن نامور مطلق

از عاشقان سوپرمن تا اغواگری باربی

از عاشقان سوپرمن تا اغواگری باربی کنکوری: بهمن نامور مطلق تاکید دارد همه اقشار در همه زمان ها نیازمند اسطوره هستند و کودکان بیش از همه؛ اما باید بین اسطوره کودکی و کودکی اسطوره ها تفاوت قائل شویم. او همین طور از اسطوره های کودکی ای می گوید که بزرگسالان را نیز اغوا کرده اند؛ همچون باربی.


این اسطوره پژوه و استاد دانشگاه در گفت و گو با ایسنا درباره ی نوشتن از اسطوره ها برای بچه ها اظهار نمود: ابتدا باید ببینیم منظور ما از اسطوره چیست؟ اسطوره معنای واحدی ندارد، در حقیقت از مفاهیم چندمعنا بلکه پرمعنا به حساب می آید که هرکسی برداشت خودرا دارد. اسطوره دانشی به نام اسطوره شناسی دارد و خیلی ها بدون توجه به این دانش، راجع به آن صحبت می کنند. متاسفانه قسمتی از جامعه ما یک جامعه تخصصی و علمی نیست و هرکس در هر مقام و جایگاهی که قرار می گیرد راجع به هر چیزی خوب و بد نظر می دهد. بخش مهمی از مشکلات ما در اسطوره از همین جا ناشی می شود که یک معنای تخصصی از اسطوره نداریم و درباره ی آن صحبت می نماییم.

او سپس با بیان اینکه همه به اسطوره نیاز دارند، اظهار داشت: کودکان و نوجوانان بیش از سایر اقشار سنی به اسطوره نیاز دارند؛ برای اینکه اسطوره ها «الگوهای روایت دار» هستند. کودک و نوجوان در سنی قرار دارند که در جست وجوی هویت و شخصیت خود هستند و برای این منظور بدنبال الگو می گردند تا برمبنای آن بتوانند شخصیت خودرا بسازند؛ یک کودک نمی تواند با حرف های فلسفی شخصیت خودرا شکل دهد؛ بدین سبب بوسیله داستان ها به ویژه داستان های اسطوره ای، در جست وجوی یک الگوی منطبق با خود است. البته همه در جست وجوی الگویی هستند تا بواسطه آن شخصیت خودرا بسازند و برنامه و طرحی برای آینده شان داشته باشند. پس اسطوره ها لازمه همه زمان ها و همه اقشار هستند؛ اما کودکان بمراتب بیشتر نیاز دارند؛ برای اینکه در پروسه شخصیت سازی، نیاز دارند الگوهایی پیش روی شان باشد.

نامور مطلق با بیان اینکه چه بخواهیم چه نخواهیم، کودکان در جست وجوی الگوهای خود هستند، اضافه کرد: کودکان در وهله اول چون به دیگران دسترسی ندارند، مادر و پدرشان، شخصیت الگویی شان می شوند؛ اما زمانیکه با دیگران و خصوصاً با رسانه ها آشنا می شوند و فیلم می بینند و یا داستان می شنوند، به مرور آن شخصیت از حوزه خانواده خارج می شود، شخصیت شان بیدارتر می شود؛ برای اینکه همیشه می خواهند از اطرافیان خود، فراتر بروند مگر اینکه پدر و مادرشان الگوهای برجسته ای باشند و بتوانند بیشتر مقاومت کنند وگرنه کودک به سرعت دنبال «عموی قوی تر» یا «خاله زیباتر» می گردد و همینطور شخصت خودرا گسترش می دهد تا به شخصیت های داستانی مانند «سهراب» یا «مرد عنکبوتی» و یا شخصیت های واقعی مانند هنرپیشه ها یا ورزشکاران می رسد و آنها را بعنوان الگو قبول می کند؛ در حقیقت روند رشد شخصیت کودک از خانواده آغاز می شود و در ادامه از خانواده فراتر می رود، گاه از جهان واقعی هم فراتر رفته و به جهان خیالی می رسد مانند «سوپرمن» و «بتمن». البته گاه شخصیت های مذهبی اسطوره یا اسوه و الگوی کودکان و نوجوانان می شوند.

او تصریح کرد: در پاسخ به اینکه آیا کودکان به اسطوره نیاز دارند، باید بگویم همه افراد جامعه در همه زمان ها به اسطوره نیاز دارند و در دوره کودکی این نیاز شدید است؛ برای اینکه رشد شخصیت با رشد الگوهایش همراه می باشد و اگر بخواهیم ببینیم این کودک در چه سطحی از رشد قرار دارد، باید ببینیم الگوی هایش تا چه حد تغییر کرده و توسعه می یابند و در ذهنش ماندگار می شوند و بعضی می گویند فلان اسطوره، اسطوره شخصیِ فرد است که در ذهن او حک شده و فرد همیشه بدنبال «شدن» و «گردیدن» است تا شخصیتش با اسطوره شخصی اش منطبق شود.

نویسنده کتاب «درآمدی بر اسطوره شناسی» «اسطوره و اسطوره شناسی نزد نورتروپ فرای»، و «اسطوره کاوی عشق در فرهنگ ایرانی» با تاکید بر اینکه نیاز به اسطوره همیشه و همیشه است، بیان نمود: هر دستگاه فرهنگی که بهتر بتواند به این نیاز پاسخ دهد، موفق می شود شخصیت، هویت و آینده کودکان را با اهداف خود منطبق کند؛ ازاین جهت تعدادی از کشورها و فرهنگ ها خیلی زود متوجه اهمیت اسطوره ها شدند و اهتمام کردند بر روی اسطوره های کودک کار کنند و در این حوزه هم موفق بودند، متأسفانه ما در این میدان جزو کشورهای صاحب نام و برجسته نیستم و روی اسطوره های کودکی کار جدی نکرده ایم.

تفاوت اسطوره کودکی و کودکی اسطوره ها

این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما مانند برخی کشورهای دیگر معنای اسطوره ها را اشتباه متوجه شده ایم، اظهار داشت: دو چیز را باید از هم تفکیک نماییم، «کودکی اسطوره ها» و «اسطوره های کودکی»؛ زمانیکه شما از کودکی رستم و سهراب و هرکول می گویید که اصلاً بد هم نیست در حقیقت از کودکی اسطوره ها گفته اید ولی در این موارد کودکی در اختیار بزرگسالی قهرمانان یا قهرمانان بزرگسال است و خود کودکی اهمیتی ندارد به همین جهت الگوهای کاملا خوبی برای کودکان نیستند. در صورتیکه اسطوره های کودکان خاصیت های خاص خودرا دارند.

متوجه اهمیت اسطوره کودکان در آینده جهان شدند

نامور مطلق در ادامه توضیح داد: متأسفانه در طول تاریخ و در داستان های گذشته یک عدالت سنی نداشتیم، محور همه داستان ها در کشور ما و دیگر کشورها مرد میان سال و یا جوان بوده و برای کودکان بسیار کم قصه داشتیم. قصه های برجسته کودک خیلی بسیار کم داریم. برای فعالیتهای روایی در هیچ جای دنیا دموکراسی سنی نداشتیم، زمانیکه به گذشته نگاه می نماییم، می بینیم تا قرن ۱۹ کودکان اهمیتی نداشتند که بخواهند اسطوره ای داشته باشند، کودکی مسیری بوده که افراد با طی آن به بزرگسالی می رسیدند و بزرگسالی اهمیت بسیاری داشته، می توان گفت همه چیز در خدمت بزرگسالی بوده است؛ اما از قرن نوزدهم خصوصاً بیستم کم کم دوران کودکی هم از نظر فرهنگی، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر آموزشی مهم شد، آموزش کودک بطورکامل تغییر پیدا کرد، این طور نبود که کودکان را مجازات کنند تا مانند یک بزرگسال خوب باشند. موضوع این بود که بتوانند کودکی خوبی بگذرانند.

او با یادآوری اینکه در قرن ۲۰ کم کم اسطوره هایی برای کودکان ساخته وپرداخته شد، اظهار داشت: در این سال ها مؤسساتی چون والت دیزنی ایجاد شدند و اسطوره هایی چون پینوکیو را در جهان سینمایی بازتولید کردند. آنها متوجه شدند کودکی از نظر فرهنگی تا چه اندازه مهمست و می توانند آینده جهان را بواسطه اسطوره کودکان به سمت خود تغییر دهند، همین طور متوجه شدند از نظر اقتصادی باید روی بچه ها بیشتر سرمایه گذاری کنند، همان گونه که در مورد خانم ها به همین نتیجه رسیدند و کوشیدند تا مصرف زنانه را به یک اقتصاد بزرگ تبدیل کنند، در نتیجه مصرف کودکان نیز به یک اقتصاد بزرگ تبدیل شد؛ سینماهای خاص خود، فیلمهای خاص خود و اسباب بازی خاص خود. این طور نبود که اسباب بازی های بزرگسال را کوچک کرده به دست بچه ها بدهند؛ بلکه اسباب بازی مخصوص کودکان درست شد، بازی های مخصوص کودکان درست شد.

غفلت ما از اسطوره ها

این نویسنده افزود: متأسفانه در این زمان ما از این مسئله غافل بودیم، و مشغول طرح های از پیش شکست خورده شدیم برای اینکه با این مسئله شعاری و فرمایشی برخورد کردیم، بدین سبب نه تنها اسطوره های خاص کودکان را تولید نکردیم؛ بلکه نگاه مان به این مورد تدافعی و سلبی بوده است؛ مثلاً «لباس سوپرمن نیاید» و «اندیشه اش وارد نشود»، «مرد عنکبوتی نباشد»، «بتمن نیاید» و... در صورتیکه با این نگاه سلبی، مشکل حل نشد؛ عکس هایی که بچه ها در اتاق خواب های شان زدند، اسباب بازی هایی که دارند و سبک زندگی خیالی ای که دارند، نشان داده است نهادهای رسمی در این حوزه مانند خیلی زمینه های دیگر ناکام مانده و شکست خورده اند. ما میدان خیلی بزرگی را از دست دادیم، کودکی کودکان مان را آن طور که متعلق به فرهنگ مان باشد، از دست داده و کودکی کودکان مان به طرف الگوهایی که متعلق به فرهنگ ما نیست، کشیده شده است. این حرف ها به این معنا نیست که نباید الگوها و اسطوره های جهانی را بشناسیم؛ بلکه به این معناست که ما نیز سهمی در این ماجرا داشته باشیم.

او با بیان اینکه آمریکایی ها با فیلمهای شان و ژاپنی ها با مانگاها بیش از همه در الگوسازی برای کودکان نقش دارند، اظهار داشت: کشورهای اروپایی هم سهم اندکی در این حوزه دارند؛ اما کشورهای اسلامی متوجه این مسئله نشده اند و ما نیز هنوز فرصت کافی پیدا نکرده ایم. کسانی که در نهادهای فرهنگی مسئولیت هایی را قبول کرده اند نه شناختی از اسطوره و اسطوره پردازی و نقش آنها در زندگی کودکان دارند و نه به این مسائل باور دارند و کارهای عجیب وغریب می کنند و نتیجه اش این می شود که روزبه روز ما بچه ها را از دست می دهیم و آنها آماده مهاجرت می شوند؛ برای اینکه الگوهای شان را در این جا پیدا نمی کنند. «هری پاتر» را ببینید، خودش یک فرهنگ شده است. می توان گفت فرهنگ و نسل تازه ای را وارد جهان غرب بلکه بخش بزرگی از کل جهان کرده است.

اغواگری باربی

او سپس اظهار نمود: می شود گفت امروزه حتی اسطوره های کودکان در سطح بزرگسالان اغواگری می کنند؛ مانند باربی که اینروزها بحث زیادی پیرامون آن وجود دارد. می توان گفت آن قدر بر روی کودکی سرمایه گذاری شده است که مسائل برعکس شده؛ اگر درگذشته اعتقادی به کودکان نداشتند و اسطوره های بزرگسالان مدل هایی برای بچه ها بوده، امروزه کم کم اسطوره های کودکی، قشر بزرگسال را هم جذب می کند و آنها را به طرف خود می کشد. این مسئله در کشور ما و سطح جهان وجود دارد.

بهمن نامور مطلق با تاکید بر اینکه بر روی اسطوره ها سرمایه گذاری و کار نکرده ایم، اظهار داشت: ما شخصیت های کودک داشتیم بطورمثال «قصه های مجید» یا اینکه الگوهای واقعی در جنگ داشتیم اما نتوانستیم این الگوها را اسطوره نماییم و آن قدر در این حوزه بد کار کرده ایم که همان الگوها هم دیگر توجه ها را جلب نمی کنند. کار کردن بر روی اسطوره ها، روش های علمی و هنری دارد و با سفارش و فرمایش نمی شود کار کرد. اگر هنرمندی می خواهد درباره ی اسطوره یا الگویی نقاشی بکشد، یا نمایشنامه نویسی نمایشنامه ای بنویسد، یا کسی فیلم بسازد باید به آن باور داشته باشد نه اینکه به او سفارش شود درباره ی فلان فرد کاری انجام دهد و دستمزد خوب بگیرد. در دهه های اخیر مسیر را به اشتباه رفته ایم، باید بخش خصوصی را فعال نماییم تا با اعتقادات خود بر روی کودکان کار کنند. امروزه بخش بزرگی از اسطوره پردازی ها بواسطه بازی های کامپیوتری صورت می گیرد. کارهایی که انجام می دهیم با عنایت به این که اکثرا با حمایت های غیرتخصصی همراه می شود، ناکام می ماند.

بچه ها الگوی ایرانی ندارند

این اسطوره پژوه اضافه کرد: مدیران ما درک کافی از اسطوره و اسطوره شناسی ندارند، در این حوزه از متخصصان استفاده نمی گردد، یک غرور مدیریتی که بیشتر جهالت مدیریتی است، برخی را دربرگرفته است. از ظرفیتهای دانشگاهی ها بهره نمی برند و روی کارها و افکارشان لجاجت می کنند. اگر از شما بپرسم یک الگو یا اسطوره کودکی نام ببرید، جوابی در این حوزه نخواهید داشت. همچنان که یک دفعه این سؤال را در مدرسه مطرح کرده بودند؛ اما هیچ کدام الگوی خوب ایرانی نداشتند و الگوهای شان یا آدم های شرور بودند یا اینکه الگوهای خارجی داشتند.

تفاوت اسطوره های کودکی با اسطوره های کودکی

او درباره ی اسطوره های باستانی نیز با بیان اینکه بی گمان می توانیم از اسطوره های باستانی استفاده کنیم؛ اما در دهه های اخیر اجازه داده نشده که اسطوره های گذشته به روز شوند و از آنها حمایت نشده است، توضیح داد: همان گونه که گفته شد، اسطوره های گذشته برای آدم های میان سال ساخته وپرداخته شده است و اگر بخواهید کودکان را با آنها آشنا کنید، نمی توانید عیناً اسطوره ها را بیاورید؛ بلکه باید ترجمه بینانسلی کنید و سپس به کودکان عرضه کنید؛ برای اینکه خطاب اسطوره ها، کودکان نبودند. پس می توانیم از اسطوره های باستانی استفاده نماییم و باید این کار را انجام دهیم. البته بهتر است یادآور شوم کودکی اسطوره ها با اسطوره های کودکی فرق دارد و اگر این فرق را قائل نباشیم گرفتار سوءتفاهم می شویم و همانی می شود که هست. چیزی که غرب متوجه آن شد، این بود که اسطوره های کودکی با کودکی اسطوره ها فرق می کند و اگر می خواهند از کودکی اسطوره ها برای کودکان امروزی استفاده کنند، باید تغییرات جدی ای داشته باشند. ما بضاعت هایی در این حوزه داریم که کشورهای دیگر شاید نداشته باشند. تمدن ایران در کنار تمدن یونان و مصر و هند قرار می گیرد و اسطوره های بسیاری داریم که می توان از آنها بهره برد و هنوز هم می توانیم استفاده نماییم بااینکه فرصت های طلایی را از دست دادیم. باید در لابه لای روایت های خود کودکان این اسطوره ها را پیدا و به روز کنیم؛ بطورمثال دوران کودکی اسطوره ها را به روز نماییم و در عین اینکه فرهنگ خودمان را تعریف می نماییم و هویت مان را نشان می دهیم بتوانیم پاسخ گویی نیازهای الگویی کودکان و نوجوانان نیز باشیم.

نیازمند اسطوره های جدید هستیم
این استاد دانشگاه با بیان اینکه باستان گرایی افراطی مشکلات دیگری را می تواند به همراه داشته باشد، اظهار داشت: ما نیازمند خلق و معرفی اسطوره های جدید هستیم؛ برای اینکه کودکان امروز به اسطوره های امروزی نیاز دارند و به اسطوره های روز گذشته نیازی ندارند. از اسطوره های روز گذشته می توانند برای شناخت تاریخ خود استفاده نمایند. اگر کودکان بخواهند الگویی برای زیستن، زندگی کردن، فکرکردن و چیزهای شخصیت ساز استفاده کنند، دیگر الگوهای گذشته پاسخ گو نیستند و ژاپنی ها و آمریکایی ها آنرا خوب فهمیده اند بنابراین دنبال الگوهای جدید با بضاعت های جدید هستند که تازگی و طراوت داشته منطبق با زندگی کودکان باشد، اگر غرب الگوی اخلاقی مانند پینوکیو درست کرده، بی ارتباط با اسطوره های گذشته نیست؛ بطورمثال اسطوره حضرت یونس را می توان در آن دید یا اسطوره سوپرمن بی ارتباط با اسطوره های سابق نبوده و برمبنای آنها ساخته شده؛ اما آن قدر الگوی باطراوتی شده است که بچه ها دوست دارند «سوپرمن» شوند یا حداقل در دوره ای از زندگی خود می خواهند لباسش را بخرند. در مرحله بعدی الگوی سوپرمن نابود نمی گردد، کودکان در ناخودآگاه خود می خواهند نامبر وان یعنی نفر نخست جهان باشند، خودرا جنگنده ای می دانند که می خواهند دنیا را مدیریت کنند.

بهمن نامور مطلق در آخر اظهار داشت: تکرار می کنم مشکل اصلی مدیران ما عمدتاً این است که توانایی فکرکردن درباره ی مسائل عمیق جامعه را ندارند و حتی این هنر را ندارند که با متخصصان همفکری کنند که ما در چه وضعیت بدی به لحاظ الگوسازی زندگی می نماییم. همه ما به الگو نیاز داریم. اگر جامعه ای اسطوره نداشته باشد، گرفتار تشتت می شود، آدم ها پراکنده می شوند. الگوی واحد می تواند آدم ها را دور هم جمع کند. اگر کودکان اسطوره کودکی نداشته باشند، زندگی شان نظم و جهت ندارد و هر دقیقه شبیه به کسی می شوند، اما اگر الگوی مناسب در اختیارش بگذارید، آن فرد ذهن و استعدادهایش را بسیج می کند تا شبیه آن الگو بشود و هدفی پیدا کند که این مورد می تواند در توسعه فردی و توسعه جامعه کمک نماید. ما نیازمند اسطوره های جدید هستیم و اگر بخواهیم از اسطوره های قدیمی استفاده نماییم، باید آنها را به روز نماییم وگرنه در دام دیگری می افتیم؛ بطورمثال اگر بخواهیم درباره ی کودکی رستم و سهراب صحبت نماییم، جواب نمی دهد و گرفتار یک آزمون وخطا با هزینه های هنگفت زمانی و سرمایه ای می شویم.






1402/05/29
12:18:03
5.0 / 5
250
تگهای خبر: آموزش , استاد , تولید , دانشگاه
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۱ بعلاوه ۵
کنکوری - konkoorist

کنکوری - konkoorist
konkoorist.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كنكوری محفوظ است

كنكوری

آمادگی برای کنکور