در نشست هفتگی فصل سخن مطرح شد؛

هر احساسی را نباید باور کرد

هر احساسی را نباید باور کرد به گزارش کنکوری، اصفهان هوا بسیاری از اوقات ابری است، اما آیا ابری خواهد ماند؟ آیا همیشه بارانی خواهد ماند؟ بعد از آن آفتابی نخواهد آمد؟ پس چرا بر روی افراد با عنایت به هیجانات گذرایی که تجربه می کنند برچسب می زنیم؟



این جملات قسمتی از کتاب «هر احساسی را باور نکن» اثر «رابرت لیهی» است که در یکی دیگر از سلسله نشست های فصل سخن با حضور «سهیلا سبزواری»، که یکی از مترجمین این کتاب است، عنوان شد.

سهیلا سبزواری، روان شناس و مشاور در آغاز این جلسه اظهار داشت: رابرت لیهی یکی از نویسندگان بزرگ در عرصه روانشناسی است که این کتاب هم متعلق به اوست. روش او درمان شناختی رفتاری است و کتاب «هر احساسی را باور نکن» هم بر همین محور است. اساتید بزرگ رشته روانشناسی هم مقدمه ای بر این کتاب نوشته اند.

او با اشاره به این که ما خیلی اوقات تصور می نماییم که احساساتمان را می شناسیم، اضافه کرد: ما تلاش می نماییم هیجانات مراجعان را به آنان نشان دهیم. احساسات را باید از افکار تفکیک کرد. گاهی افکاری پشت احساسات ما قرار دارند و ما به آن فکر، اهمیت نمی دهیم. باورهایی پشت احساسات هستند که سبب بروز رفتار ما می شوند.

این روان درمانگر با اعلان اینکه فصل اول کتاب «هر احساسی را باور نکن» در مورد تفاوت فکر و احساس صحبت می کند، اشاره کرد: گاهی ما فکر می نماییم که به عنوان مثال بازنده هستیم. این احساس نیست، بلکه این فکر ما در مورد خود ما است. ما می توانیم از خودمان بپرسیم که آیا من بازنده ام؟ این پرسش موضوعیت دارد، اما بابت این باور، غمگین خواهیم شد و واکنشی احساسی و هیجانی خواهیم داشت. آیا اینجا می توانیم بپرسیم که آیا من غمگینم؟ طبیعتاً خیر. در اینجا این پرسش موضوعیتی ندارد چون بدیهی است که شما غمگین هستید و هم اکنون این احساس راتجربه می کنید.

سبزواری افزود: وقتی هیجان را تجربه می نماییم پس سؤال در مورد وحود این هیجان موضوعیتی ندارد و همین طور بدیهی است که ما غمگین و ناراحت یا خوشحال و شاداب باشیم، چون به قول لیهی بدن شما در مورد احساستان دروغ نمی گوید و شما درحال تحربه این حس هستید.

او با اعلان اینکه کتاب تلاش می کند که ما فکر، احساس و رفتار را از یکدیگر جدا نماییم و متأسفانه اغلب ما این موارد را یکی می انگاریم، بیان کرد: لیهی می گوید بدن شما به شما حقیقت را می گوید. به بدن خود به لحاظ احساسات اعتماد کنید. البته او نمی گوید اجازه بدهید احساس بر رفتار شما غلبه کند بلکه باید به خودتان بگویید من خشمگین هستم، اما قرار نیست با کسی دعوا کنم.



مترجم کتاب «هر احساسی را باور نکن» با اعلان اینکه در بخش های دیگری از این کتاب، نویسنده به معانی مختلفی که ما به احساسات خود می دهیم، پرداخته است، اشاره کرد: کتاب «هر احساسی را باور نکن» می گوید هیجانات ما شامل ۵ بخش حس ها، باورها، اهداف، رفتار، و گرایش های بین فردی است.

سبزواری در مورد حس های انسان اشاره کرد: حس ها، احساسات فیزیکی و بدنی هستند که در موقعیت هیجان با ما همراه هستند، مثلا وقتی من خشمگین هستم، ممکنست تپش قلب، لرزش دست و تعریق را تجربه کنم. همین طور نویسنده این کتاب، رویکرد صدمه شناسی را هم بررسی می کند و به حس هایی اشاره کرده که افراد همراه با هیجان در بعضی از اختلالات روانپزشکی مانند حمله پنیک تجربه می کنند.

سبزواری اظهار داشت: باورهایی که پشت هیجانات ما هستند، اهدافی که منجر به هیجان می شود، رفتارهای ما، پرخاشگری و دعوا، پیامدهایی که پس از خشم از ما عبور می کند، در این کتاب مطرح شده اند.

او درباب گرایش های بین فردی اظهار داشت: این گرایش ها به ما می گوید که ما در موقعیت هیجان ارتباط می گیریم یا از مردم فاصله می گیریم؟ این موارد در کاربرگ های موجود در کتاب مورد واکاوی قرار می گیرد و مخاطب از شروع کتاب همراه با پرکردن فرم کاربرگ ها مواردی مانند مثبت ترین هیجانات، منفی ترین هیجانات و راه اندازهای هیجان ها، و موقعیت های بروز هیحانات را بررسی می کند، در حقیقت کتاب و کاربرگ ها تسهیلگر مخاطب برای شناخت دلیل هیجانات خود طی یک هفته هستند. مخاطب کتاب «هر احساسی را باور نکن» متوجه می شود که هیجان های وی چه هستند و دلیل این هیجانات چیست. این کتاب سبب می شود که یک الگویی از هیجانات خود داشته باشید.

این بانوی روان درمانگر رویکرد کلی کتاب «هر احساسی را باور نکن» را، طرحواره درمانی هیجانی دانست و اضافه کرد: هیجاناتِ ما یک دامنه تجربه وسیعی دارد. به بیانی ساده ما خودمان را محدود می نماییم تا دامنه خاصی از هیجانات را تجربه کنیم؛ مثلا ترجیح می دهیم که شاد باشیم، ولی امکان ندارد که ما همیشه فقط شاد باشیم. ما نمی توانیم نیمی از هیجانات را کنار بگذاریم. هدف ما این است که زندگی کامل و پرثمری همراه با تجربه طیف وسیع و کاملی از هیحاناتمان داشته باشیم که گاهی شامل هیجانات منفی و گاهی شامل هیجانات مثبت است. هیجانات ما موقتی است، ولی ما فکر می نماییم هیجانات بد تمام نخواهد شد.

سبزواری که معتقد می باشد طبق این کتاب، تمرکز بر هیجان شدت آنرا بالا می برد، تاکید کرد: اگر به احساس اضطراب خود نمره ۵ بدهید (برای هیحانات مقیاسی بین ۰ و ۱۰ درنظر می گیریم) و بعد بر روی آن تمرکز کنید، نمره ای که مجدداً به آن هیجان اختصاص می دهیم بالاتر خواهد رفت. نویسنده کتاب «هر احساسی را باور نکن» می گوید غم و خشم و هیجانات را باید پذیرفت و با این پذیرش، آنها را کنترل کرد تا رفتار برمبنای احساس نباشد و به دیگری صدمه نزنیم و رفتارهای بد بروز ندهیم.



او افزود: کاربرگ هایی در کتاب هست که با پر کردن آنها می توانید متوجه شوید که چرا عصبانی می شوید ماشه چکان عصبانیت و احساسات منفی شما چیست و چه زمان هایی بیشتر احساسات منفی را احساس می کنید؟ واکنش شما در این موقعیت ها چیست؟ و آنرا کنترل و مدیریت کنید.

این روان شناس و مشاور که معتقد می باشد طبق آن چه در کتاب کتاب «هر احساسی را باور نکن» آمده، هیجان های ما، ارزش های ما را نشان می دهد، افزود: احساس تنهایی وقتی رخ می دهد که ارزش شما، تعامل و ارتباط با دیگران باشد. ما در اتاق درمان تلاش می نماییم با شناسایی ارزش های فرد به وی در کنار آمدن و پذیرش هیجاناتش و درمان او کمک نماییم. ریشه هیجانات به احساس فرد از خودش بستگی دارد. درحقیقت باوری پشت هیجانات است.

سبزواری اضافه کرد: هر کاری ما انجام می دهیم یک رنجی پشت آنست. کتاب «هر احساسی را باور نکن» می گوید که آرزو می کنم بگویید من کسی هستم که کارهای سخت را انجام می دهم، نه این که بگویید این کار برای من دشوار است.

او با اشاره به این که فصل دوم این کتاب درباره ی اعتباربخشی به احساسات سخن می گوید، اظهار داشت: ما باید به احساسات و هیجان خود اعتبار دهیم. از آن فرار و اجتناب نکنیم. صراحتاً بپذیرید که به عنوان یک انسان الآن ناراحت، عصبی یا خوشحال یا خشمگین هستید و این مطلب را به کسی که با او ارتباط دارید و این احساسات در ارتباط با او ایجاد شده، مطرح کنید. با احساسات خود کلنجار نروید، بلکه آنرا مطرح کنید.

این روان درمانگر با اعلان اینکه برخی هیجانات، به لحاظ اخلاقی منفور هستند، اما نویسنده کتاب «هر احساسی را باور نکن» می گوید بر احساسات و هیجانات خود، بارگذاری اخلاقی نکنید و اجازه دهید هیجان عبور کند، تاکید کرد: اعتباربخشی به این معنا است که فرد می گوید من احساسات منفی خودرا می پذیرم، اما از نتایج بروز آن جلوگیری می کنم.

سبزواری با اشاره به این که ما بر رفتارهایی تمرکز می نماییم که در پی تعدیل آن هستیم و پروسه تبدیل احساس به افکار و رفتارها در یک چرخه اتفاق می افتند، اظهار داشت: در درمان شناختی _رفتاری (cbt) حساس، افکار و رفتار سه ضلع یک مثلث هستند و یک چرخه را می سازند که گاهی تند چرخ است که خیلی فوری اتفاق می افتد. تمرین کنید تا بتوانید این چرخه را بشکنید و جایی که احساس شما آن قدر قدرتمند شده و شدت ان بالاست از انجام رفتار اسیب زننده جلوگیری کنید، در حقیقت برمبنای احساس تان رفتار نکنید، چون داشتن یک احساس مساوی انجام آن نیست. افکار می آیند و نباید جلوی آنها را گرفت، بلکه ما باید جلوی رفتار را بگیریم. اجازه دهید احساس بیاید و برود، ولی رفتار را کنترل کنید.

او با اشاره به اعتباربخشی به احساسات اشاره کرد: برخی باورهای ناکارآمدی که از جامعه و خانواده به ما منتقل شده است از اعتباربخشی به احساسات ما جلوگیری می کنند. تعدادی از ما نمی خواهیم احساسات خودرا تجربه و مثلا نمی خواهیم گریه نماییم یا بابت احساسات خود، احساس شرم می نماییم.

این مترجم افزود: برخی باورهای ما مساله ساز هستند و با همین تعبیرِ باورهای مساله ساز از آن نام برده شده است. باور ما این است که چون اطرافیان، ما را می شناسند باید متوجه باشند که از چه چیزی ناراحت می شویم. لیهی جاایی در کتاب احساسات ما را به هوا تشبیه کرده و گفته بعضی اوقات هوا ابری است اما آیا همیشه بارانی خواهد ماند؟ پس ازآن آفتابی نخواهد آمد؟ پس چرا به آدم ها یک برچسب خاص بزنیم؟ برمبنای احساسات به آنها برچسب نزنید. شخصیت آنها از هیجانات لحظه ای جدا کنید چون هیجانات درحال تغییر هستند. برچسب نزنید که فلانی بداخلاق است، پرخاشگر است. اساسا این احساسات عبور خواهند کرد. رفتار را هم با شخصیت فرد یکسان ندانید.

سبزواری، اعتباربخشی به احساسات را مفهوم زیبایی در کتاب «هر احساسی را باور نکن» دانست و اضافه کرد: وقتی کسی در مورد احساساتش با شما صحبت می کند، به او گوش دهید و به او. نشان دهید اخساساتش مهمست و قسمتی از وجود اوست احساس گناه و شرمی که بابت تجربه هیجانات داریم را باید کنار بگذاریم. هیچ کدام از ما بابت سردرد، احساس شرمساری نمی نماییم. چرا بابت احساساتمان باید شرمسار باشیم؟

او با اشاره به این که کتاب «هر احساسی را باور نکن» به این مساله پرداخته که چرا برخی راهبردها مساله ساز هستند؟ اشاره کرد: نویسنده معتقد می باشد که شاید این راهبردها اندکی احساس و هیجان ما را کاهش دهند، ولی در طولانی مدت تأثیری نخواهند داشت. بهتر است راهبردهای مساله ساز را کنار بگذاریم چون مشکل جدیدی هم به مسائل قبلی اضافه می کنند و تمرکز ما را بر احساسات بالا می برند.

این روان درمانگر اشاره کرد: احساسات و اضطراب امری طبیعی است. همه احساسات را اضطراب تلقی نکنید. ما روان درمانگرها گاهی به ناچار باید احساس واقعی مراجعی که می گوید اضطراب دارد را کشف نماییم. گاهی فرد می ترسد و می گوید اضطراب دارم. ترس منبع مشخصی دارد و یک مکانیزمی طبیعی در بدن ما انسان هاست، اما منبع اضطراب معین نیست.

سبزواری با اشاره به این که فصل چهارم کتاب «هر احساسی را باور نکن» در مورد رویکرد طرحواره درمانی صحبت کرده است، اظهار داشت: این رویکرد که اساس این کتاب است، می گوید اجازه دهید دامنه کاملی از احساسات را تجربه کنید. نگاهی واقع بینانه که بیان می کند همه احساسات دشوار و دلپذیر قسمتی از تجربه یک زندگی کامل است..

او اضافه کرد: در این فصل به ۵ اصل طرحواره درمانی اشاره نموده است. عواطف دشوار و ناخوشایند یک اصل در زندگی است که باید پذیرفت. عواطف به ما در مورد نیازهای مان اخطار می دهند و ما را از آنان آگاه می کنند. مثلا وقتی احساس خشم می نماییم به این معنا است که نیاز به آرامش داریم.



این محقق و مترجم با تکیه بر اینکه، عواطف می توانند ما را راهنمایی یا گمراه کنند، اظهار داشت: وقتی ما هیجانات قوی و منفی را تجربه می نماییم، رفتاری انجام می دهیم که در نهایت از آن پشیمان می شویم. ما می خواهیم از شر احساسات راحت شویم و آنرا فراموش نماییم. این یکی از راهبردهایی است که ممکنست ما را در دام بیندازند.

سبزواری با اعلان اینکه ۶ راهبرد حکیمانه در بخش دیگری ازکتاب «هر احساسی را باور نکن» مطرح گردیده است که شامل واقع گرایی احساسی، ناامیدهای اجتناب ناپذیر، ناراحتی سازنده، انجام دادن کاری که نمی خواهید انجام دهید، نقص موفقیت آمیز و رضایت انعطاف پذیر می شود، اشاره کرد: واقع گراییِ احساسی می گوید کمال گرایی، سبب می شود ما به اوج هر چیزی را بخواهیم و به کم قانع نیستیم. این باور که احساسات ما باید خوب، شاد، غیر پیچیده و شفاف باشد، کمال گرایی احساسی است. وقتی به کمال گرایی معتقد باشید، از تجربه دیگر احساسات خود، ناتوان خواهید شد.

او درباب مفهوم ناامیدی های اجتناب ناپذیر، ناراحتی سازنده و نقص موفقیت آمیز، اظهار داشت: بسیاری از اوقات ما از دیگران ناامید می شویم. این مساله احساسی طبیعی است و اجازه دهید عبور کند. ناراحتی سازنده مورد بعدی است و درحقیقت رنجی است که ما برای رشد تحمل می نماییم. در نقص موفقیت آمیز کتاب می گوید برای پیشرفت نباید کامل بود. پیشرفت کنید! نه این که کامل شوید.

این محقق و پژوهشگر با اعلان اینکه فصل بعدی کتاب «هر احساسی را باور نکن» می گوید هیجان های من برای همیشه ادامه خواهد داشت، افزود: افسانه های خانوادگی درباره ی احساسات، چیزی است که باید کنار بگذاریم. مثلا یکی از این افسانه ها این است که به ما گفته اند گریه بد است. خانواده یا دیگران برچسب هایی چون «نمی بینی من مشکلات خودم را دارم؟» «من توان شنیدن مسائل تو را ندارم» را مطرح می کنند. شما مرتب از خودتان نمی پرسید چرا سردرد دارم اما مدام می پرسید چرا ناراحتم؟ چرا حسادت کردم؟

سبزواری با اعلان اینکه یکی از پیامدهایی که شرم از احساسات در پی دارد این است که تلاش می نماییم احساس را متوقف نماییم، افزود: نتایج احساس شرم، در یکی از کاربرگ ها مطرح گردیده است. شما انتخاب نکرده اید که غمگین باشید همانطور که داشتن سوءهاضمه را انتخاب نمی دانید. پس بابت تجربه هیجان احساس شرم نکنید.

او درباب خطاهای شناختی اشاره کرد: خطاهای شناختی، همراه با افکار ماست. در کتاب لیستی از این خطاهای شناختی عنوان شده مانند برچسب زدن احساسات، تفکر سیاه و سفید، تعمیم بیش از اندازه، سرزنش، و.. خطای بعدی شخصی سازی است و یعنی همه اتفاقات بد را به خود نسبت می دهیم و خودرا مقصر همه چیز می دانیم.



این روان درمانگر با اعلان اینکه مفهوم ذهن پاک در کتاب «هر احساسی را باور نکن» مطرح گردیده است، اعتقاد به ذهن پاک منجر به عدم پذیرش احساسات دوسوگرایی می شود، اظهار داشت: یکی از مفاهیم دیگر کتاب دوسوگرایی احساسی است. این مفهوم یعنی این که ما همیشه به دیگران فقط احساس خوب نداریم و همیشه نمی توانیم فقط لحظات خوبی را بسازیم. گاهی به شریک زندگی خود بابت رفتاری خاص، احساس بدی در کنار احساسات خوب در رفتارهای دیگرش را داریم. ما هم زمان می توانیم به یک مبحث احساس متناقضی داشته باشیم.

سبزواری که معتقد می باشد کمال گرایی احساسی و ذهن پاک منجر به نپذیرفتن دوسوگرایی و سایر ابهامات می شود، اظهار داشت: ما فکر می نماییم همیشه احساسات ما باید پاک و واضح باشد. فکر می نماییم باید الآن بدانیم چه حسی داریم؛ اما این طور نیست و گاهی احساسات ما گنگ است.

او درباب نتیجه پذیرش دوسوگرایی احساسی هم اظهار داشت: وقتی که ما دوسوگرایی احساسی را قبول نماییم، اساسا رفتار برای ما آسان تر خواهد بود. باید بجای کمال گرایی احساسی، واقع گرایی احساسی را به کارگیریم. وقتی بپذیریم گاهی ممکنست احساس منفی به دوستمان داشته باشیم، رفتارهای آزاردهنده او برای ما قابل درک و تحمل خواهد شد و منحصربه فرد بودن انسان ها را می پذیریم.

مترجم کتاب «هر احساسی را باور نکن» افزود: راهبردهای مشکل آفرین را در مقابل تناقض احساسی یا دوسوگرایی احساسی به کار می گیریم. مثلا تلاش نماییم آن احساس را فراموش و حذف نماییم. یا تلاش می نماییم احساسمان خیلی خوب و یا خیلی بد باشد. کمال گرایی هستی گرایانه یکی دیگر از مفهوم های زیبای کتاب است. این مفهوم می گوید چیزهای مهم در زندگی باید عاری از نقطه ضعف باشند.

سبزواری با اشاره به یکی از تمرین های این کتاب اظهار داشت: در کتاب آمده است که چشم خودرا ببندید و تصور کنید روح هستید و همه چیز خود ازجمله حافظه و جسم و خانواده و همه چیز را از دست داده اید. این فرصت به شما داده شده که چند دفعه (درحالی که دقیقاً نمی دانید دقیقاً چند دفعه)، ظاهر بشوید یکی از چیزهایی که قبلاً داشته اید را پس بگیرید. چه چیزهایی را پس می گیرید؟

او با اعلان اینکه با این تمرین، از ارزش های پشت احساسات خود، آگاه می شوید، اشاره کرد: در مثال کتاب، نویسنده همین پرسش ها را با زنی که به سبب مشکلات مالی ناراحت است، مطرح می کند و آن زن در اولویت هایش، هیچگاه نامی از پول نمی برد. درحقیقت وقتی عصبانی هستیم متوجه مسائلی که برای ما مهم تر هستند نمی شویم.

این روان شناس و مشاور در آخر اشاره کرد: باید شیوه هایی برای مقابله ناکارآمد مثل الکل، مواد مخدر، پرخوری، اجتناب، نشخوار فکری را برشمرد. باید با مسائل روبرو شوید تا از آن عبور کنید.

او به نشخوار های فکری اشاره نمود و اظهار داشت: نشخوار افکار مزاحم و خودکاری هستند که در مورد یک مسئله بطور مرتب به ذهن ما خطور می کند؛ فکرهایی که بمحض باز کردن چشم پس از خواب به سراغ شما می آیند و قسمت زیادی از ذهن ما را درگیر می کند. نباید با نشخوارها کلنجار رفت. همین طور با کمک درمانگر می توان راهکارهای کاهش نشخوار و راه رهایی از این افکار را یاد گرفت. در کتاب هم تکنیک هایی برای مقابله با این افکار آورده شده است.





منبع:

1402/05/20
03:06:20
5.0 / 5
263
تگهای خبر: پزشكی , پژوهش , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۳ بعلاوه ۳
کنکوری - konkoorist

کنکوری - konkoorist
konkoorist.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كنكوری محفوظ است

كنكوری

آمادگی برای کنکور